این سریال با سهل انگاری در ارائه فرم و محتوا با عجله بی مورد ساخته شده است اما جدا از این عدم تسلط و مهارت سازندگان، تحقیر پلیس همه جا را فرا گرفته است.
یک هیجان مجازی هماهنگ در تلاش است سریال «پوست شیر» را از آثار جنایی – پلیسی که تاکنون ساخته شده متمایزتر کند. از طرفی سریال به صورت هفتگی پخش می شود و مخاطب متوجه تعداد زیاد حفره های روایی سریال نمی شود و نقاط ضعف سریال برجسته نمی شود.
اولین دوگانگی سریال در رابطه با داستان و پوشش بازیگران فاش می شود. سازندگان از ابتدای سریال سعی در القای سردی هوا از طریق پوشش بازیگران دارند و همه افراد سریال معمولا کت یا پالتو می پوشند. اکثر پلیس هایی مثل «رسول» (بهزاد خلج) حتی در ساختمان اطلاعات حتی پشت میز بازجویی و داخل ساختمان های دربسته یک لحظه کاپشن خود را در نمی آورند، کاپشن وصله دار طراح صحنه و لباس سریال نمی شود. از آنها بیرون می آیند و به همین دلیل مخاطب با درک هوای سرد مواجه می شود.
به نظر می رسد نعیم مولایی (هادی حجازی فر) و رضا پروانه (علیرضا کمالی) تمایلی به درآوردن کت و کت خود ندارند، زیرا ممکن است تبدیل به آدم برفی شوند. همچنین لازم به ذکر است که برداشت نویسنده از نوآر، کاپشن و پالتو نئوآور القای هوای سرد است و مخاطب خوش شانس است که با باران های مصنوعی معمول فریدون جیرانی مواجه نمی شود.
در این فضای کلاه دار و پالتو محور «شبه بوگارتی»، پس از اینکه «نعیم» (هادی حجازی فر) موفق می شود بهنام را به طور غیرقانونی در زندان دستگیر کند، آدرس فردی به نام «احسان» را در گاراژ مخصوص به آنها می دهد تا از طریق او. می تواند یک آدرس پیدا کند. «طناز» زنی را بیابید که به حرفه خالکوبی مشغول است. احسان تعمیرکار خودرو است و صدرا به بهانه تعمیر خودرو نزد احسان می رود و ادعا می کند که کولر ماشینش خراب است. (25 دقیقه از قسمت دهم)
در این هوای کلاهدار {اشاره به سردی هوا}، اگر شخصی به تعمیرکار مراجعه کند و از تعمیرکار بخواهد کولر خودرویش را بررسی و تعمیر کند، برخورد تعمیرکار با او چگونه خواهد بود؟ مخاطب در تعارض است که در این هوای سرد «کلاهدار» «نئون ارگان» چرا صدرا برای شلیک به احسان، بهانه خرابی کولر ماشین است!
سازندگان آنقدر حواسشان به محتوا و نظم دقیق صحنه ها نیست که فراموش کنند به جای خرابی کولر، گزینه های دیگری مثل خرابی بخاری که با فضای سریال همخوانی بیشتری دارد، در نظر بگیرند.
با مراجعه به این حفره اجرایی بزرگ می توان به سراغ باگ های بی شماری در این مجموعه رفت و آن را به متنی مفصل تبدیل کرد.
گاف های شگفت انگیز سریال پوست شیر
در ابتدای قسمت چهاردهم، پلیس به تعقیب صمد (محمدرضا مالکی)، نعیم در لباس موتورسوار در حالی که صمد در حال فرار از چنگ ماموران مسلح است، موتورسیکلت قرض گرفته شده از فریدون را جلوی پای صمد متوقف می کند و زمینه را آماده می کند. برای فرار صمد صمد مدت هاست که موتور نعیم را ترک کرده و از محل تعقیب و گریز پلیس دور شده اند، اما صمد درنگ نمی کند و در نهایت نمی پرسد در این لحظه ناجی او کیست؟ کدام پیک موتورسیکلتی حاضر است متهمی را که در حال فرار از دست مأموران است و این مأموران ندای توقف خود را طنین انداز می کنند، ببرد؟
به سکانس لیلا برزگر (پانته آ بهرام) در اواسط سریال که از محب (شهاب حسینی) درباره قتل دخترش می پرسیم؛ رجوع کنید. لیلا برزگر در ساعات اداری به پلیس آگاهی مراجعه کند. اما این سکانس بدون هیچ ظرافتی در شب گرفته شده است و تکنیک زوم و زوم اوت ترفند سازندگان برای فرار از صحنه نگاری، نورپردازی و دکوپاژ در شب است.
سازندگان برای فرار از طراحی میزانسن، با نماهای بسته زوم و زوم بازی می کنند و مخاطب تنها می تواند دو بازیگر اصلی را ببیند. فرار از دکوپاژ با نماهای بسته که دو یا سه شخصیت اصلی در میانه میدان حضور دارند نشان می دهد که پوست شیر یک سری گلدوزی های فوری و زودگذر است و بیشتر قاب ها عمداً از دکوپاژ، میزانسن، طراحی و نورپردازی با تکنیک ذکر شده کارگردان با قاب بسته سریال را به حرکت در می آورد و فکر می کند تکنیک جدیدی را کشف کرده اند و کار به جایی می رسد که در نماهای داخلی فقط چهره بازیگر نمایان است.
شخصیت های این سریال اغلب کاری ندارند. نعیم یک خواهر ناتنی دارد و رضا پروانه، مژگان (همسر فعلی رضا)، لیلا برزگر (همسر سابق نعیم) هیچ فامیلی ندارند.
چرا از این روش در خلق شخصیت استفاده می شود؟ دلیلش این است که اگر شخصیتی مانند بزرگنمایی و کوچک نمایی مکرر به داستان اضافه شود، سازندگان توانایی جمع آوری داستان را از دست می دهند. با این حال شخصیت اصلی مژگان در این سریال یک اضافه کاری دراماتیک محسوب می شود. اگر او را از داستان حذف کنیم، کل روایت آسیب نمی بیند. یکی از اشکالات کوچک داستان مژگان این است که در خانه ای مشغول به کار است و برای صاحبخانه آشپزی می کند. صاحب خانه از غذا بسیار راضی است و از آشپزی مژگان تعریف می کند، اما در حین غذا خوردن به او می گوید که غذای اصلی را که پختی نباید بخوری و غذای تو چیز دیگری است. در اینجا این سوال پیش می آید که اگر قرار است صاحبخانه برای مژگان غذای جداگانه و مژگان برای صاحبخانه غذا بپزد، حضور مژگان به عنوان آشپز در این خانه چیست؟
گاف های شگفت انگیز سریال پوست شیر
رضا و نعیم ابر جنایتکارانی هستند که در گوشه و کنار این شهر آشناهایی دارند که می توانند تحقیقات خود را تکمیل کنند و همیشه چند قدم از پلیس جلوترند. وارد هر جایی می شوند همدیگر را می زنند و همیشه موفق هستند. با این شگردهای نمایشی پلیس همیشه یک قدم از مجرمان عقب تر است و پستشیر به شکلی زیرپوستی آبروی حرفه ای پلیس و فرجا را مخدوش می کند.
در روایت پست شیر پلیس هرگز نمی تواند مظنون مهمی را در این پرونده دستگیر کند و نعیم و رضا با پیوستن به باند تبهکاران همیشه موفق تر از پلیس در رهایی از دست متهم این پرونده هستند. حتی صمد آخرین حلقه متهم نیز در فصل دوم از چنگ پلیس فرار می کند و با شلیک مستقیم پلیس کشته می شود.
تشبیه ناکامی پلیس در برابر باند ابر جنایتکاران مرتبط با رضا و پروانه در ماجرای یافتن نریمان غلامی (کامران تفتی) آشکارتر است. ابر جنایتکاران با ورود به محل مسابقات بوکس غیرمجاز با سرعت و مهارت حرفه ای موفق شدند نریمان را پیدا کنند اما برای چنین عملیات ویژه ای پلیس با دو خودرو و حضور هشت نفر این عملیات را انجام داد. تحقیر زیرپوستی پلیس در همه جای این سریال موج می زند.
تحریف های کنونی در روند لجام گسیخته برخورد با روایت های پلیسی و عدم کار کارشناسی دقیق به یکی از مشکلات اساسی سریال های شبکه نمایش خانگی از جمله پوست شیر تبدیل شده است. این سریال با سهل انگاری در ارائه فرم و محتوا با عجله بی مورد ساخته شده است اما جدا از این عدم تسلط و مهارت سازندگان، تحقیر پلیس همه جا را فرا گرفته است.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.